بدون عنوان
احساس افراد خانواده از مِژده تو: بابا: باورش نمیشد. میگه تموم لحظه هایی که تنها باشه به فکر تو هست.آینده که چطور نازت میکنه بغلت میکنه و باهات بازی بکنه و بگه عزیز بابا!! مامان: احساس شادی زیاد از خبر اومدن تو . لحظه به لحظه نگران سلامتی تو . بفکر لبخندهای نازنین تو. دعا برا لحظه ها و تقدیرهای تو. مطالعه درباره قدم به قدم از مراحل تو ونیازهای تو از تغذیه خودش، سلامتی تو، روح و روان سالم برا تو ، چک دکتر متخصص و... خاله زهرا: خرید تل گلدار برا نوزادی تو ، شروع ساخت وبلاگ برا تو ، ... دایی علی: کنجکاوی خبر تو ، پذیرایی از مامانت و تغذیش ، شادی شاد شاد ...